بلاگ

مفاهیم بنیادین روانشناسی یونگی

ایگو، آنیما، آنیموس، سایه، ناخودآگاهی، عقده، خویشتن...

اصطلاحات روانشناسی یونگی

کارل یونگ برای توصیف بخشهای مختلف روان، هم خودآگاه و هم ناخودآگاه از اصطلاحات خاصی استفاده کرد این مفاهیم در نتیجه مشاهدات و تجربه‌های بسیاری از جمله تحقیقات اولیه یونگ روی تداعی معنا به وجود آمده است که مبنای اولیه تستهای پلی گراف (دروغ سنج های جدید) بوده و در خدمت مفهوم عقده های روانشناسی مورد استفاده قرار گرفته است. یونگ پیش از اینکه کتاب تعبیر خواب فروید – نوشته شده در سال ۱۹۰۰ – را بخواند خود عمیقاً مشغول تحقیقات تداعی معنا بود. خوب است که مفاهیم بنیادین یونگی را در دسته بندیهای مختلف بررسی ،کنیم البته باید در نظر داشته باشیم که این تقسیم بندی‌ها مطلق نیست و برای سهولت توصیف و بحث انجام می شود؛ در روان ،انسان سطوح و ساختارهای مختلفی در قالب یک مجموعه هماهنگ عمل می‌کنند دو دسته کلی وجود دارد خودآگاه و ناخودآگاه

ناخودآگاه خود به دو دسته ناخودآگاه شخصی و روان عینی(ناخوداگاه جمعی) تقسیم می‌شود. اوایل یونگ به جای روان عینی اصطلاح ناخوداگاه جمعی را استفاده می‌کرد و هنوز هم در بحث تئوری یونگ این اصطلاح زیاد استفاده می‌شود اصطلاح روان عینی معرفی شد تا از تداخل این مفهوم با گروههای مختلف انسانی جلوگیری شود، چون یونگ میخواست به ویژه روی این نکته تأکید کند که اعماق روان انسان درست به اندازه تجربه های بیرونی و جمعی دنیای «واقعی» واقعیت دارد.
به این ترتیب چهار سطح روان وجود دارد:

  1. خودآگاه شخصی یا آگاهی عادی
  2. ناخودآگاه ،شخصی که برای روان هر شخص منحصر به فرد ،است اما خودآگاه نیست
  3. روان عینی یا ناخودآگاه ،جمعی که مسلماً دارای ساختار جهانی برای بشریت است
  4. دنیای بیرونی خودآگاه جمعی، دنیای ارزش‌ها و شکل‌های مشترک

درون این تقسیم بندی‌های کلی، ساختارهای عمومی و تخصصی وجود دارند. ساختارهای عمومی دو نوع هستند: تصاویر کهن الگویی و عقده ها.
ساختارهای خاص بخش‌های شخصی روان خودآگاه و ناخودآگاه چهار بخش دارد:

  1. من (Ego)
  2. نقاب (Persona)
  3. سایه (Shadow)
  4. آنیما و آنیموس ( Anima-Animus) وجه زنانه و وجه مردانه

درون روان عینی(خودآگاه جمعی)، کهن الگوها و تصاویر کهن الگویی موجود هستند، که تعداد آنها را نمی‌توان به طور دقیق بیان کرد، اما یک کهن الگوی مهم به نام خویشتن (Self) وجود دارد که به آن کهن الگوی مرکزی نظم هم گفته می‌شود.

عقده ها (complex)

عقده‌ها دسته ای از تصاویر مرتبط هستند که با یک بار احساسی مشترک به هم متصل شده‌اند. یونگ مشاهده کرد که در تحقیقات تداعی معنا بارها افراد پاسخی ندارند یا با تأخیر پاسخ می‌دهند و به این ترتیب به وجود عقده‌هایی با بار احساسی پی برد. او متوجه شد که در هر فرد این تداعی‌ها حول موضوعات مشخصی جمع شده‌اند، مثل تداعی‌های مادر که اصطلاح «عقده مادر» از آن زمان در مفاهیم روانشناسی یونگی مورد استفاده قرار گرفت.
عقده‌ها اساس محتوای عمومی ناخودآگاه شخصی را تشکیل می‌دهند و تصاویر کهن الگویی اساس محتوای روان عینی (خودآگاه جمعی) را.

خود کهن الگوها مستقیما قابل مشاهده نیستند اما مانند حوزه مغناطیس می‌توان آنها را از طریق تأثیری که بر محتویات قابل مشاهده ذهن می‌گذارند تشخیص داد این محتویات شامل تصاویر کهن الگویی و عقده‌هایی هستند که به آنها شخصیت يا تصویری داده شده است کهن الگو به نوبه خود تمایل ما به دسته بندی تصاویر تجربه‌ها به گونه‌ای خاص است، اما کهن الگو خودش آن تصویر نیست.
در بحث مفهوم کهن الگو، یونگ آن را به تشکیل کریستال در محلول اشباع شده تشبیه می‌کند: ساختار شبکه ای یک کریستال خاص از اصول مشخصی پیروی می‌کند (کهن الگو)، در حالی که شکلی که هر کریستال در عمل به خود می‌گیرد تصویر کهن الگویی از قبل قابل پیش بینی نیست همه انسانها از بدو تولد تمایلاتی برای تشکیل تصاویری خاص دارند اما خود تصاویر را ندارند

نویسنده

 محمد هستم و علاقه مند به روانشناسی تحلیلی و خودشناسی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا