عقده روانی از نظر کارل یونگ
نظریه عقده کارل گوستاو یونگ، یک نظریه روانشناختی است که بر اساس آن، هر فرد دارای عقدههای ناخودآگاه خود است که از تجارب و رویدادهای زندگی او شکل گرفتهاند. این عقدهها ممکن است باعث شکلگیری الگوهای رفتاری و تصمیمگیری در فرد شوند و در صورت عدم تسلط بر آنها، مشکلات روانشناختی و رفتاری بروز خواهد داد.
به اعتقاد یونگ، عقده ها یا همان complexe پارههایی از روان آدمی هستند که به دنبال پیشامدهای ناگوار یا به سبب گرایشها و خواستههای ناسازگار فعالیت خودآگاهی را آشفته و پریشان میکنند.
به طور کلی، نظریه عقده به این معناست که همانطور که بدن ما به صورت خودکار به سمت تعادل حرکت میکند، نظام روانشناختی ما نیز به صورت خودکار به سمت تعادل حرکت میکند. با این حال، هرچقدر که فرد دچار تضادات در زندگی شود، نظام روانشناختی او نسبت به تعادل خود، دچار ناهماهنگی میشود. این ناهماهنگیها باعث شکلگیری عقدههای ناخودآگاه در فرد میشوند که در صورت عدم تسلط بر آنها، مشکلات روانشناختی و رفتاری بروز خواهد داد.